به گزارش «راهبرد معاصر»؛ روزنامه وال استریت ژورنال در مقاله ای تحت عنوان «آمریکا را دوباره بزرگ میکنیم را فراموش کن» راهبرد اقتصادی -بین المللی دولت دونالد ترامپ را رسما به چالش کشیده است. این مسئله از انجا اهمیت دارد که وال استریت ژورنال معتبرترین رسانه بورسی و اقتصادی آمریکا محسوب می شود. بر اساس آنچه وال استریت ژورنال نوشته، افت شاخص های کلیدی در بازار سرمایه آمریکا در طول هفته های سپری شده از حضور ترامپ در راس معادلات سیاسی و اجرایی واشنگتن، نقطه آشکارساز اختلاف "واقعیت"و " تصور"در حوزه سیاستگذاری اعتباری و تجاری آمریکاست.
پیش فرض ترامپ این است که دنیا به ملاحظات واشنگتن و کاخ سفید در قبال تحولات و پدیده های کنونی و آتی تن خواهد داد
ترامپ در مسیر مواجهه با دشمنان و حتی متحدان آمریکا، بر همان پیش فرضها و مبانی دوران نظام تک قطبی بنا نهاده شده است. بسیاری از راهبردنویسان و تحلیلگران آمریکایی به ترامپ در خصوص تکیه بر مولفه هایی مانند"حمایت گرایی"در عرصه اقتصادی و "یکجانبه گرایی"در عرصه جهانی هشدار داده و فرامتن مناسبات جاری در حوزه روابط بین الملل را مغایر با این الگوواره ها تلقی می کنند.
هشدار اخیر وال استریت ژورنال، نه تنها مصداق منازعات روبنایی، بلکه نماد چالشهای تئوریک و زیربنایی در عرصه حکمرانی داخلی آمریکاست. منتقدان رویکرد اقتصادی و سیاسی ترامپ می گویند اقدامات وی، منجر به خلق دغدغه های پایدار در حوزه روابط بین الملل در قالب "اتحاد جهانی در مقابل آمریکا"خواهد شد.
زمزمه هایی که امروز در اتحادیه اروپا در خصوص لزوم استقلال از آن سوی آتلانتیک شنیده می شود یا مناسباتی که حول هم افزایی تجاری-امنیتی میان چین و اتحادیه اروپا شکل گرفته، ناظر بر همین روند است. حتی کشورهایی مانند برزیل، هند، آفریقای جنوبی، اندونزی و قدرتهای جدید اقتصادی نیز با توجه به آنچه درکاخ سفید و در دوران ترامپ می گذرد، فاصله گیری از آمریکا را یک گزاره منطقی-راهبردی در محاسبات خود قلمداد کرده اند.
تجربه هفته های اخیر نشان داده است که ترامپ نه تنها در عرصه سیاست خارجی، بلکه در عرصه سیاست داخلی نیز کمترین اصالتی برای ثوابت بوروکراتیک و حتی راهبردی قائل نبوده و اطرافیان وی مانند ایلان ماسک نیز دفرمه سازی ساختار و بازیگران در ایالات متحده را مورد تمجید و تحسین قرار می دهند. از این رو به نظر نمی رسد هشدارهای اخیر تاثیری در روند جاری در کاخ سفید ایفا کند.
سوال اصلی اینجاست که انعکاس رویکرد سلبی و بازدارنده ترامپ در قبال دیگر بازیگران بین المللی که خود را با تشدید جنگ تعرفه ها و ورود غیراستاندارد به منازعاتی مانند جنگ اوکراین نشان داده است، چه بازتاب و انعکاسی در هندسه قدرت در حوزه روابط بین الملل خواهد داشت؟
پیش فرض ترامپ این است که دنیا به ملاحظات واشنگتن و کاخ سفید در قبال تحولات و پدیده های کنونی و آتی تن خواهد داد اما تجربه دور نخست ریاست جمهوری ترامپ چنین موضوعی را تایید نمی کند. رئیس جمهور آمریکا نقشه راه کنونی خود در عرصه سیاست داخلی و خارجی کشورش را بر مبنای ثوابت و پیش فرضهایی استوار ساخته که ضریب ابطال پذیری آنها به واسطه غیرقابل پیش بینی بودن مناسبات جهان امروز بالاست. در این صورت، کاخ سفید با واکنشهایی مواجه خواهد شد که لزوما آنها را در اتاقهای فکر خود پیش بینی نکرده است.